
کودکان 3 تا 6 سال
دررویکرد تربیتی مجموعه آرتیش،بر پایه اصل بنیادین مخاطب محوری، شناخت ویژگیهای عمومی کودکان ۳تا۶ سال ونیز شاخص های خُلقی هر کودک، دراولویت قرار دارد.
دراین راستا کارشناسان آرتیش ضمن تحقیقی گسترده برپژوهش های صورت گرفته درباره ویژگی های عمومی کودکان ۳تا۶سال به اطلاعات مفیدی دست یافته اند که دراینجا به برخی ازمهمترین آن ها اشاره می کنیم:
ویژگیهای شناختی
کودکان 3 تا 6 سال، به طور عمومی با روشی عینی به کاوش جهان می پردازند، یعنی دریافت اطلاعات و شناخت جهان برای کودکان، از طریق محسوسات و امور ملموس انجام میشود.
ویژگیهای هیجانی
بیشترین تمرکز روانی کودکان دراین رده سنی بر امنیت جویی و پایهگذاری روابط عاطفی آینده، بر اساس سبک و کیفیت ارتباط با مادر است.
از این رو برای کودکان تا سه سالگی برخورداری از مراقب شخصی ثابت (در بهترین حالت، مادر)، داشتن فضا برای بازی های انفرادی و فرصت کشف محیط با نظارت و مراقبت مادر، بسیار مناسبتر و رشد دهنده تر از هر محیط اجتماعی دیگر است.
ویژگیهای اجتماعی
رفتار وبازی های کودک تا سه سالگی، خودمحور و انفرادی است. فرآیند اجتماعی شدن کودک از حدود سه سالگی آغاز میگردد؛ به همین دلیل، این سن،زمان مناسبی برای ورود وتعامل بامحیط اجتماعی برآورد میشود.
از علائم آمادگی کودک برای ورود به اجتماع، میتوان به رشد درک متقابل، پذیرش قوانین ساده اجتماعی (مانند رعایت نوبت و ... )، رشد کلامی مناسب برای برقراری ارتباط با سایرین و توان حفظ، بازیابی و پردازش محرکهای محیطی اشاره کرد.
علاقه بیشتر به ارتباط با همسالان و انجام بازی های تعاملی(جمعی) یک مولفهی مورد انتظار در کودک سه ساله به شمار می رود که ممکن است کمی زودتر یا دیرتر بروز پیدا کند. نکتهی اساسی اهمیت وقوع این امر و سپس زمان خاص آن برای هر کودک است.
به طورکلی مطالعه و پیگیری رشد کودکان در چهار محور اساسی جسمی، حسی-حرکتی، شناختی ،هیجانی- اجتماعی به متخصصین و متعاقبا به والدین کمک می کند تا درباره سرعت و نحوه رشد منحصر به فرد هر کودک و جایگاه او در نمودار رشدی به شناختی تقریبی برسند که این آشنایی و شناخت زمینه ساز تنظیم محتوای آموزشی- تربیتی متناسب با هر کودک خواهد بود.
ازسوی دیگرشناخت خلق وخو یا همان ویژگی های بیولوژیکی که کودک باآن متولد می شود محور مهم دیگری است که درتنظیم محتوای تربیتی و روش برخورد باهرکودک حائز اهمیت خاصی است چراکه توجیه گر پاسخ های متفاوت کودکان به محرک های مشابه محیطی محسوب می گردد.
(برای مثال: در یک خانوداه با سبک سختگیرانه و بسیار منضبط ممکن است یک کودک کاملاً مطیع این شرایط و منطبق با خواست والدین بار بیاید و فرزند دیگر این خانواده هیچ واکنش محسوسی به این روال نشان ندهد. و یا کاملا معکوس عمل کند یعنی تبدیل به فردی بی قید و نامنظم شود.)
براساس تجارب بالینی متخصصین ما، میان خلق و خو و طبع یا مزاج هرکودک رابطه ای وجود دارد؛به این ترتیب که خلق وخوی هرکودک تابعی از ویژگی های طبعی ومزاجی اوست.
بنابراین درطراحی مدل تربیتی برای کودکان علاوه بر درنظر گرفتن ویژگی های عمومی آن ها ،شاخص های خلقی و طبعی آن ها نیز می بایست مدنظرقرار گیرد.